کد مطلب:1402
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:16
منظور از ظلم فكري چيست؟
ظلم فكريـ اين ظلم قابل تقسيم به اقسامي گوناگون است. از آن جمله:
يكـ كسي كه انديشه خود را به طوفان هوي و هوس حيواني و شيطاني خود مي سپارد. يعني با اينكه توانايي انديشه مفيد براي خود و جامعه خود دارد، بجهت لذتگرايي و تمايلات خودكامگي، قضايا و واحدهايي را كه در جريان انديشه و استدلال و شناخت قرار ميدهد، تنها براي اشباع هوي و هوسهاي خويشتن است. اين شخص هم ظلم به خويشتن مي كند و هم به ديگران بجهت محروم ساختن ديگران از نتايج مثبت انديشه خويش. و بديهي است هر اندازه انديشهاي كه در مسير فوق مستهلك و تلف ميشود، قويتر و تابناكتر باشد،به همان اندازه، ظلمي كه بجهت استهلاك و تلف شدن انديشه در مسير مزبور، به خود و به جامعه وارد ميسازد قبيحتر و پليدتر خواهد بود.
دوـ كساني كه با ايجادمغالطهها سفسطه هاي بظاهر علمي و فلسفي و حكمي، مردم را از انديشيدن صحيح جلوگيري ميكنند. ظلمي كه از اين راه بر انسان و انسانيت وارد مي شود، بقدري وقيح است كه ميتواند با شديدترين ظلم جاني قابل مقايسه بوده باشد، زيرا با توجه به اين حقيقت كه انسان يا جامعه بيفكر نه تنها از امتيازات زندگي محروم است، بلكه همواره آلت دست اقوياء و نيرومندان بوده، با يك نمايش زندگي طفيلي حركت ميكند و نام آن را حيات مينامد! در صورتيكه نه مالك اراده خود ميباشد، و نه طعم استقلال و آزادي حيات را مي تواند بچشد.